زرین قلم

نمایـشگاه خـودرو 2011 در لـس آنـجلس


نمایشگاه خودرو لس‌آنجلس (LA Auto Show) یکی از معتبرترین نمایشگاه‌های خودرو در سطح جهان و منطقه آمریکای شمالی است که بطور سالانه و بمدت 10 روز برگزار می شود و همانطور که در اخبار مرتبط منتشر شده امسال هم از 18 نوامبر، اتو شوی ال آی 2011 افتتاح شد و تا 27 نوامبر ادامه خواهد داشت. این نمایشگاه برای نخستین بار در سال 1907 میلادی با نمایش نود و نه خودرو برپا شد و همه ساله با حضور گسترده شرکت‌های بزرگ خودروسازی جهان برگزار می شود.

نمایشگاه خودرو لس آنجلس 2011 شاهد رونمایی جدیدترین تولیدات شرکت های مطرح صنعت خودرو سازی نظیر مرسدس بنز، بی ام و، هیوندای، هوندا، پورشه، آئودی، کادیلاک، میتسوبیشی، جگوار، سوبارو، دوج، لوتوس، شورلت، لندروور، تویوتا، بوگاتی، فورد، اینفینیتی، کیا موتورز و ... بود که این رویداد در مقایسه با سال های قبل چه از سوی شرکت کنندگان و چه از سوی بازدیدکنندگان استقبال رضایت بخشی را بدنبال داشته است

 

 



           
دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 16:1
زرین قلم

لازم است گاهي از مسجد ، کليسا و ... بيرون بيايي و ببيني پشت سر اعتقادت چه ميبيني ترس يا حقيقت ؟!
لازم است گاهي از ساختمان اداره بيرون بيايي ، فکر کني که چه‌قدر شبيه آرزوهاي نوجوانيت است ؟!
لازم است گاهي درختي ، گلي را آب بدهي ، حيواني را نوازش کني ، غذا بدهي ببيني هنوز از طبيعت چيزي در وجودت هست يا نه ؟!
لازم است گاهي پاي کامپيوترت نباشي ، گوگل و ايميل و فلان و بهمان را بي‌خيال شوي ، با خانواده ات دور هم بنشينيد ، يا گوش به درد دل رفيقت بدهي و ببيني زندگي فقط همين آهن‌پاره‌ي برقي است يا نه ؟!

لازم است گاهي بخشي از حقوقت را بدهي به يک انسان محتاج ، تا ببيني در تقسيم عشق در نهايت تو برنده اي يا بازنده ؟!
لازم است گاهي عيسي باشي ، ايوب باشي ، انسان باشي ببيني مي‌شود يا نه ؟!
و بالاخره لازم است گاهي از خود بيرون آمده و از فاصله اي دورتر به خودت بنگري واز خود بپرسي که سالها سپري شد تا آن بشوم که اکنون هستم... آيا ارزشش را داشت ...؟


زيبائي در فراتر رفتن از روزمرگي‌هاست.




           
دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 15:53
زرین قلم

 
تنها نجات يافته کشتي، اکنون به ساحل اين جزيره دور افتاده، افتاده بود.
او هر روز را به اميد کشتي نجات، ساحل را و افق را به تماشا مي نشست.
سرانجام خسته و نا اميد، از تخته پاره ها کلبه اي ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن  بياسايد.
اما هنگامي که در اولين شب آرامش در جستجوي غذا بود، از دور ديد که کلبه اش در حال سوختن است و دودي از آن به آسمان مي رود.
بدترين اتفاق ممکن افتاده و همه چيز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فرياد زد:
« خدايــــا! چطور راضي شدي با من چنين کاري بکني؟ »
صبح روز بعد با صداي بوق کشتي اي که به ساحل نزديک مي شد از خواب پريد.
کشتي اي آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حيران بود.
نجات دهندگان مي گفتند:
“خدا خواست که ما ديشب آن آتشي را که روشن کرده بودي ببينيم




           
شنبه 28 آبان 1390برچسب:, :: 10:21
زرین قلم



يک تاجر آمريکايى نزديک يک روستاى مکزيکى ايستاده بود که يک قايق کوچک ماهيگيرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!

از مکزيکى پرسيد: چقدر طول کشيد که اين چند تارو بگيرى؟
مکزيکى: مدت خيلى کمى!
آمريکايى: پس چرا بيشتر صبر نکردى تا بيشتر ماهى گيرت بياد؟
مکزيکى: چون همين تعداد هم براى سير کردن خانواده‌ام کافيه!
آمريکايى: اما بقيه وقتت رو چيکار ميکنى؟
مکزيکى: تا ديروقت ميخوابم!
يک کم ماهيگيرى ميکنم!با بچه‌هام بازى ميکنم! با زنم خوش ميگذرونم!
بعد ميرم تو دهکده مىچرخم! با دوستام شروع ميکنيم به گيتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با اين نوع زندگى!
آمريکايى: من توي هاروارد درس خوندم و ميتونم کمکت کنم!
تو بايد بيشتر ماهيگيرى بکنى! اونوقت ميتونى با پولش يک قايق بزرگتر بخرى!
و با درآمد اون چند تا قايق ديگه هم بعدا اضافه ميکنى! اونوقت يک عالمه قايق براى ماهيگيرى دارى!
مکزيکى: خب! بعدش چى؟

آمريکايى: بجاى اينکه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقيما به مشترىها ميدى و براى خودت کار و بار درست ميکنى...
بعدش کارخونه راه ميندازى و به توليداتش نظارت ميکنى...
اين دهکده کوچيک رو هم ترک ميکنى و ميرى مکزيکو سيتى!
بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نيويورک... اونجاس که دست به کارهاى مهمتر هم ميزنى...
مکزيکى: اما آقا! اينکار چقدر طول ميکشه؟
آمريکايى: پانزده تا بيست سال!
مکزيکى: اما بعدش چى آقا؟
آمريکايى: بهترين قسمت همينه! موقع مناسب که گير اومد، ميرى و سهام شرکتت رو به قيمت خيلى بالا ميفروشى !
مکزيکى : خب بعدش چى؟
اينکار ميليونها دلار برات عايدى داره!
ميليونها دلار؟؟؟
آمريکايى: اونوقت بازنشسته ميشى!
ميرى به يک دهکده ساحلى کوچيک! جايى که ميتونى تا ديروقت بخوابى! يک کم ماهيگيرى کنى! با بچه هات ِ
بازى کنى با زنت خوش باشى



           
پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, :: 7:55
زرین قلم

                                                       

   "در ابتدا نظر شخصی بنده در زمينه حجاب، به داشتن آن و از نوع چادر، نزدیکتر است و به شخصه با بد حجابی مخالف هستم." اما در این مقاله سعی بر واکاوی علل بهبود نیافتن وضع حجاب در جامعه پس از فشارهای حکومت در اجرای طرحهای حجاب و عفاف می باشد.                                                                                

   مقوله حجاب مورد تاکید اسلام  قرار گرفته بطوری که در آیات "30 و 31 سوره نور و 59 سوره احزاب" بطور مستقیم به آن اشاره شده است. اما بحث اصلی بر سر اجباری بودن حجاب به شکل کنونی آن می باشد و بسته به نوع حکومت در کشور های اسلامی و در برهه های زمانی گوناگون متفاوت بوده است.                                

    در "17 دی 1314" رضاخان قانون کشف حجاب را رسمی کرد که این قانون با پایان حکومت او در ایران به پایان رسید. البته در ایران نیز پس از انقلاب اسلامی مانند برخی کشورهای اسلامی مثل (عربستان سعودی، سومالی و افغانستان) حجاب  اجباری شد. این اتفاق در ایران مخالفانی را به همراه داشت که بزرگترین آنها  "محمود طالقانی" امام جمعه وقت طهران بود که پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط امام خمینی، به موضع گیری علیه آن پرداخت:                 

روزنامه اطلاعات شماره 20 اسفند 1357:                                                       

   <<  حتی برای زن های مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت های مذهبی ...ما نمی گوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمی‌گوید. زنان عضو فعال اجتماع ما هستند اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست... مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی می‌کردند؟ مگر چادر می پوشیدند؟ کی در این راهپیمایی ها زنان را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ این ها خودشان احساس مسئولیت کردند اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است  >>

یکی از موافقان این قانون ابوالحسن بنی صدر بود که عدم رعایت حجاب توسط زنان را موجب تحریک جنسی مردان میدانست.                                   

 

  در سالهای اخیر نیز با اجرای طرح "ارتقای امنیت اجتماعی" توسط نیروی انتظامی و تایید آن توسط رهبری و احمدی نژاد در قالب طرح جامع عفاف واکنش های متفاوتی در پی داشت تا جایی که زنان محجبه نیز در هنگام برخورد با صحنه درگیری پلیس با مردم برای دستگیری بی حجاب ها، از خود عکس العمل نشان داده و با اجرای آن مخالفت می نمودند.                            

حال در اینجا چند سوآل مهم ذهن هر مستمعی را به خود مشغول می کند:    

_ آیا با اجباری شدن حجاب اتحاد بین زنان ایرانی، چه باحجاب و چه بدحجاب (مخالفان حجاب) از بین نرفته و به نوعی به دوگروه تقسیم نشده اند؟        

_ آیا مردان مسلمان آنقدر ضعیف النفس هستند که با دیدن موی زنان غیر مسلمان (همان زنانی که در خیابان راه میروند، نه به دین اعتقاد دارند و نه به احکام آن) از خود بیخود شده و دچار لغزش می شوند؟                      

_ آیا با اجباری کردن حجاب، وضع حجاب در مملکت ما سامان گرفته و اکنون کسانی که به زور حجاب بر سر دارند به حجاب خود وابسته و پایبند بوده و در صورت حضور در فضای آزاد تر (نظیر کشورهای دیگر) بر حجاب خود پافشاری میکنند؟

_آیا در سایر کشورهای اسلامی نظیر اندونزی، لبنان، سوریه و مالزی که حجاب در آنها آزاد است، مردان آن کشورها در گناه غوطه ور گشته و از معارف و اخلاق انسانی و اسلامی فاصله گرفته اند؟                                   

_ آیا همه مشکلات اساسی که ملت با آن دست به گریبان هستند، حل شده و مسئله ظاهر مردم از اوجب واجبات است؟                                       

 

_ آیا با اعمال این گونه فشارها، جوانان کشور در بالاترین سطح فرهنگی قرار دارند و این جوانان کشورهای غربی هستند که دچار بی اخلاقی شده و غرق در اعتیاد، فحشا و بیماری های اجتماعی هستند و این تجاوزها و قتلهای ناموسی در آن کشورها اتفاق می افتد؟                                          

_ آیا تا کنون توجه کرده اید گناهان به مراتب سنگین تر از بد حجابی (مانند: دروغ، تهمت، به هدر دادن بیت المال و ...) وجود دارد و به آن دچار هستیم؟

   مطمئنا" روی هر مسئله ای که زور حاکم شود، از راه اصلی خود منحرف شده و به انحطاط کشیده خواهد شد.                                                           

 گاهی اوقات بد نیست که نگاهی به اصل و پایه مسائل دینی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که در این شرایط برخورد مامورین حکومت بامردم به گناه نامناسب بودن ظاهر، را زیر سوآل می برد. پس بهتر است به نص صریح قرآن کریم (یعنی آیه 125 سوره بقره) رجوع کرده تا دریابیم که خداوند می فرمایند:(لا اِکراهَ فِی الدّین)                                                                        

 

 

JAVAD به قلم



           
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, :: 11:44
زرین قلم

جوان خيلي آرام و متين به مرد نزديک شد و با لحني موأدبانه گفت : ببخشيد آقا! من مي تونم يه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

 

مرد که اصلا توقع چنين حرفي را نداشت و حسابي جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و ميان بازار و جمعيت، يقه جوان را گرفت و عصباني، طوري که رگ گردنش بيرون زده بود، او را به ديوار کوفت و فرياد زد

مرديکه عوضي، مگه خودت ناموس نداري … گه مي خوري تو و هفت جد آبادت … خجالت نمي کشي؟ …

جوان امّا، خيلي آرام، بدون اينکه از رفتار و فحش هاي مرد عصبي شود و عکس العملي نشان دهد، همانطور موأدبانه و متين ادامه داد

خيلي عذر مي خوام فکر نمي کردم اين همه عصبي و غيرتي شين، ديدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه ميکنن و لذت مي برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگيرم که نامردي نکرده باشم … حالا هم يقمو ول کنين، از خيرش گذشتم

مرد خشکش زد … همانطور که يقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زير چشمي زنش را برانداز کرد …



           
سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 14:52
زرین قلم

 
فرعون پادشاه مصر ادعاي خدايي ميکرد.روزي مردي نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوري به او داد و گفت اگر تو خدا هستي پس اين خوشه را تبديل به طلا کن. فرعون يک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در اين انديشه بود که چه چاره اي بينديشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسي درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسيد کيستي؟ ناگهان ديد که شيطان وارد شد. شيطان گفت خاک بر سر خدايي که نميداند پشت در کيست. سپس وردي بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد. بعد خطاب به فرعون گفت من با اين همه توانايي لياقت بندگي خدا را نداشتم آنوقت تو با اين همه حقارت ادعاي خدايي مي کني؟ پس شيطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردي تا از درگاه خدا رانده شدي. شيطان پاسخ داد زيرا ميدانستم که از نسل او همانند تو به وجود مي آيد
 




           
سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 14:49
زرین قلم

سالهاست افراد مسئول یا غیر مسئول با یافتن تریبون های مختلف، اقدام به اظهار نظر چه با آگاهی و چه از روی عدم آگاهی در همه زمینه ها بخصوص در زمینه مسائل بین المللی و دیپلماتیک می کنند. شاید به جرات بتوان گفت اکثر افراد به اصطلاح دلسوز در سخنان خود، کشور را برترین کشور جهان معرفی می کنند و اکثر کشورهای غربی را نیز مستکبر، جهان خوار، تروریست، ضد بشریت و ... معرفی می کنند.

اگر هر مسئولی که تریبون در اختیار دارد زبان به سخن در زمینه مسائل تخصصی دیپلماتیک بگشاید وضع دیپلماسی کشور همینی می شود که هست. بخصوص اینکه در این درفشانی ها از آداب دیپلماتیک، لغات دیپلماتیک، علوم دیپلماتیک، بکارگیری فنون دیپلماتیک و ... در روابط بین المللی هیچ خبری نیست.

این نوع ایراد سخن در جایگاه ها و رده های بالا در محافل خبری با توجه به گسترش فناوری اطلاعات، مطمئنا" تاثیرات بد و هزینه های سخت و سنگینی در بر دارد که قسمت عمده این هزینه ها متوجه طبقه متوسط و پایین دست جامعه می شود و نمونه عینی آن، فشار های اقتصادی بر اثر تحریم های بی سابقه است.

البته نباید فراموش کرد که در هیچ شرایطی نباید از اقتدار و سربلندی ملت چشم پوشی شود و از منافع کشور به نفع ملت های دیگر استفاده کرد که این موضوع بسیار مهم و حیاتی به نظر می رسد. اما باید به این موضوع نیز توجه داشت، سایر کشورها که دارای روابط در سطوح مختلف با کشورهای غربی هستند اقتدار و عظمت ملت خود را باخته و مرید و نوکر حلقه بگوش سیاست های حاکمان غربی شده اند و اگر نظرشان با نظر ما مخالف بوده و به نظر کشورهای غربی نزدیک تر است سیاست اشتباهی در پیش گرفته و گول استکبار جهانی را خورده اند؟

- آیا کشوری وجود دارد که با قطع رابطه با اکثر کشورهای دنیا مشکلات خود را حل کرده و بدون هیچ مشکلی به قول معروف گلیم خود را از آب بیرون بکشد؟

- آیا با قطع کامل روابط، ما به اهداف خوبی دست یافته ایم و در مسیر کاملا" روشنی قدم می زنیم؟

آیا همه آنها از اخلاق و معرفت انسانی بدور هستند و با کشور ما نیز دشمنی و خصومت دیرینه دارند و ما نیز کشور پاک و بدون خطایی هستیم؟

 

به قلم JAVAD

 



           
سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 14:18
زرین قلم

لئوناردو داوينچي هنگام كشيدن تابلوي شام آخر دچار مشكل بزرگي شد: مي‌بايست نيكي را به شكل عيسي و بدي را به شكل يهودا، از ياران مسيح كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند، تصوير مي‌كرد. كار را نيمه تمام رها كرد تا مدل‌هاي آرمانيش را پيدا كند.
... ...
روزي در يك مراسم همسرايي، تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از آن جوانان همسرا يافت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهره‌اش اتودها و طرح‌هايي برداشت.

سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريبأ تمام شده بود؛ اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود. كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار مي‌آورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند.

نقاش پس از روزها جستجو، جوان شكسته و ژنده‌پوش و مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا كليسا بياورند، چون ديگر فرصتي براي طرح برداشتن نداشت.

گدا را كه درست نمي‌فهميد چه خبر است، به كليسا آوردند: دستياران سرپا نگه‌اش داشتند و در همان وضع، داوينچي از خطوط بي‌تقوايي، گناه و خودپرستي كه به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري كرد.

وقتي كارش تمام شد، گدا، كه ديگر مستي كمي از سرش پريده بود، چشم‌هايش را باز كرد و نقاشي پيش رويش را ديد و با آميزه‌اي از شگفتي و اندوه گفت: «من اين تابلو را قبلأ ديده‌ام!»

داوينچي با تعجب پرسيد: «كي؟»

- سه سال قبل، پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم. موقعي كه در يك گروه همسرايي آواز مي‌خواندم، زندگي پر رويايي داشتم و هنرمندي از من دعوت كرد تا

مدل نقاشي چهره عيسي شوم !!!!



           
شنبه 14 آبان 1390برچسب:, :: 11:19
زرین قلم

دارا جـــهان نــدارد، ســــارا زبـــان نـــــدارد
بابا ستاره اي در ، هفت آسمان ندارد

كارون زچشمه خشكيد ، البرز لب فرو بست
حتي دل دماوند ، آتـــش فشان ندارد
...
ديـــو سيـــاه در بند ، آســان رهيد بگــريخت
رسـتم در اين هياهو ،گرز گـران ندارد

روز وداع خورشـــيد ، زايـــنده رود خشـــكيد
زيرا دل ســپاهان ، نقش جهـان ندارد

بر نام پــــــارس دريا ، نامي دگــــر نهــــادند
گويي كه آرش ما ، تير و كمـــان ندارد

دريــــاي مازني ها ، بر كـــــام ديگـــران شد
نادر ز خاك برخيز ، ميهن جــوان ندارد

دارا كـــجاي كـاري ، دزدان ســــرزميـــن ات
بر بــيستون نويسند ، دارا جهان ندارد

آيـــيم به دادخواهي ، فريادمان بلــند اسـت
اما چه سود كه اينجا ، نوشيروان ندارد

سرخ و سپيد و سبز است ، اين بيرق كياني
اما صد آه و افسوس ، شير ژيان ندارد

كو آن حكيم طوسي ، شـــهنامه اي سرايد
شايد كه شاعــر ما ، ديگر بيـــان ندارد

هرگز نخواب كـــــوروش ، اي مهر آريايي
بي نـــام تو وطن نيز نام و نشان ندارد






           
یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:کوروش,دارا,سارا, :: 14:35
زرین قلم

با توجه به علاقه!!! بنده به محمود احمدی نژاد رییس دولت، قسمتی از جملات بیاد ماندنی ایشان را تقدیم میکنم.

.

يادآوري جملاتي به ياد ماندني از فردي به ياد ماندني


اتفاقا تغيير ساعات، اثر بر عکس دارد و مصرف انرژي را زيادتر مي کند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
... ... اين که مي گويند دو تا بچه کافيه، بنده معتقد نيستم. کشور ما براي صد و بيست ميليون نفر جا دارد
* * * * * * * * * * * * * * * * *
فرار مغزها و سرمايه‌ها نداريم، هر کس آزاد است هر کجا که خواست زندگي کند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
مردم از شنيدن اسم دموکراسي حالت تهوع مي‌گيرند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
امارات اگر پيشرفت کند، انگار ما پيشرفت کرده‌ايم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر مصر امادگي داشته باشد، تا پايان وقت اداري امروز، روابط را (پس از سي سال قطع رابطه) برقرار مي کنيم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
يک زن (اشاره به فاطمه رجبي) پيدا شده که مردانه حرف مي‌زند، آن وقت شما بهش ايراد مي‌گيريد؟
* * * * * * * * * * * * * * * * *
در کشور ما طي اين دو ساله معجزه‌ي اقتصادي رخ داده
* * * * * * * * * * * * * * * * *
گوجه‌فرنگي ???? تومان نيست، بغل خانه‌ي ما ???? تومان است
* * * * * * * * * * * * * * * * *
چهل و دو روزنامه عليه دولت مي‌نويسند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
گفته‌ي مرکز پژوهش‌هاي مجلس در باره نرخ تورم ?? درصدي دروغ است، تورم ??درصد است
* * * * * * * * * * * * * * * * *
من نگفتم نفت را سر سفره‌ها مي آورم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز همه به اين واقعيت معتقدند که در حال حاضر کشور را امام زمان مديريت مي کند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
مردم اطلاعات پرسشنامه طرح تحول اقتصادي را با دقت 99.96 % درست تکميل کرده اند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
طرح تحول قيمتها را افزايش ميدهد، اما اين افزايش قيمت تورم نيست بلکه جهش است
* * * * * * * * * * * * * * * * *
ميانگين سن دانشمندان هسته اي ما، 17 سال است
* * * * * * * * * * * * * * * * *
يک دختر 15 ساله توانسته است در زيرزمين خانه شان، اورانيوم را غني کند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
با چاقوي زنجان، دشمنان اين مملکت را به دو نيم مي کنيم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
بدرفتاري با ايرانيان در فرودگاهها دروغ است، با من و هيئت همراهم در همه جا خوشرفتاري مي کنند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
بر خلاف نظر بقيه، من معتقدم زنان گيلاني در کنار کار و تلاش روزانه، حريم عفاف و ناموس خود را هم حفظ مي‌کنند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
در سفر عربستان، برادر عزيزم ملک عبدا..، مرا در صندلي کنار خودش نشاند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامه دانتان بترکد
* * * * * * * * * * * * * * * * *
با حذف قيمت زمين، بهاي خانه نصف مي‌شود
* * * * * * * * * * * * * * * * *
آقاي مشايي مظلوم واقع شدند ايشان هيچ گاه نگفتند ما با ملت اسرائيل دوست هستيم بلکه ايشان گفتند ما با مردم اسرائيل دوست هستيم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
روشنفکران، به اندازه ي بزغاله هم نمي فهمند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
سران کشورهاي دنيا براي نزديکي با کشور ما صف کشيده اند، مثل اين پيرزن ها که در صف زنبيل مي گذارند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
آقاي کردان مظلوم واقع شدند و استيضاح ايشان غيرقانوني است
* * * * * * * * * * * * * * * * *
در دنياي ورزش، نتايج پارا المپيک از المپيک مهمتر است
* * * * * * * * * * * * * * * * *
ايران آزاد ترين کشور دنياست…ا
* * * * * * * * * * * * * * * * *
هرگز نمي گذارند که اوباما رئيس جمهور آمريکا شود
* * * * * * * * * * * * * * * * *
در خارج از کشور بچه 4 ساله من را به مادرش نشان داد و گفت : محمود
* * * * * * * * * * * * * * * * *
در سفر ايتاليا من را مي خواستند با اشعه ايکس ترور کنند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
بهاي کنوني نفت (150دلار در سال86) بسيار پايين است و من پيش بيني مي کنم که نفت به 200 دلار هم برسد
* * * * * * * * * * * * * * * * *
آنها از من مي ترسند، يک سخنراني بکنم بهاي نفت گران مي شود
* * * * * * * * * * * * * * * * *
درست است که بهاي نفت دارد کاهش پيدا مي کند (130دلار اوايل در سال87)، ولي بطور قاطع مي گويم زير 100 دلار نخواهد رسيد
* * * * * * * * * * * * * * * * *
عده اي مي گويند که بازار آزاد همه چيز را حل مي کند، ولي من به شما مي گويم که بازار آزاد براي دزدها و سارق هاست
* * * * * * * * * * * * * * * * *
به خبرنگار خارجي : شما نماينده ملتتان هستيد و بايد به سوال من پاسخ دهيد…
* * * * * * * * * * * * * * * * *
حجم سرمايه گذاري در صنعت نفت، در اين چهارسال 60 ميليارد دلاراست
* * * * * * * * * * * * * * * * *
تسهيلات بانکي چون رگ در خون اقتصاد جاريست.
* * * * * * * * * * * * * * * * *
آن ممه را لولو برد.
* * * * * * * * * * * * * * * * *
انگليس جزيره کوچکيست در غرب آفريقا
* * * * * * * * * * * * * * * * *
با بي ادبي ما را تهديد به تحريم مي کنند . شما کيه چي باشيد يا چيه کي باشيد
 



           

برای اولین بار در سال 1364 بحث ترجیح نظام پارلمانی یا ریاستی بر یکدیگر مطرح گردید، و این مساله به دلیل بروز اختلاف میان رئیس جمهور و مجلس درباره فردی بود که باید نخست وزیر می‌شد و...

.

بقیه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...


           

درباره وبلاگ


به سراغ من اگر میآیید پشت هیچستانم!
آخرین مطالب
نويسندگان
موضوعات
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زرین قلم و آدرس zaringhalam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 116
بازدید ماه : 166
بازدید کل : 101638
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1